در باب صلح امام حسن (علیه السّلام) این مسئله را بارها گفتهایم و در کتابها نوشتهاند که هیچ کس، [حتّی] اگر خود امیرالمؤمنین هم به جای امام حسن مجتبیٰ بود و در آن شرایط قرار میگرفت، ممکن نبود کاری بکند غیر از آن کاری که امام حسن کرد. هیچ کس نمیتواند بگوید امام حسن فلان گوشهی کارش سؤالبرانگیز است؛ نه، کار آن بزرگوار صددرصد منطبق بود بر استدلال منطقیِ غیر قابل تخلّف. در بین آل رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) پُرشورتر از همه کیست؟ شهادتآمیزترین زندگی را چه کسی داشته است؟ غیرتمندترین آنها در مقابل دشمن برای حفظ دین چه کسی بوده؟ حسینبنعلی (علیه السّلام) بوده دیگر؛ حسینبنعلی (علیه السّلام) با امام حسن در این صلح شریک بودند. تنها امام حسن که صلح نکرد؛ امام حسن و امام حسین [صلح] کردند؛ منتها امام حسن جلو بود، امام حسین پشت سر او بود؛ و امام حسین (علیه السّلام) جزو مدافعین ایدهی صلح امام حسن بود. وقتی که در یک مجلس خصوصی یکی از یاران نزدیک، از این پُرشورها و پُرحماسهها، یک اعتراضی به امام مجتبیٰ (علیه الصّلاة و السّلام) کرد، امام حسین با او برخورد کردند؛ فَغَمَزَ الحُسَینُ فی وَجهِ حُجر.3 یعنی هیچ کس نمیتواند بگوید که اگر امام حسین به جای امام حسن بود، این صلح انجام نمیگرفت؛ نخیر، امام حسین با امام حسن بود و این صلح انجام گرفت. و اگر امام حسن (علیه السّلام) هم نبود و امام حسین (علیه السّلام) تنها بود، در آن شرایط باز هم همین کار انجام میگرفت و صلح میشد. صلح عوامل خودش را داشت و هیچ تخلّفی و گزیری از آن نبود. آنجا آن روز شهادت ممکن نبود. مرحوم شیخ راضی آلیاسین (رضوان اللّه تعالی علیه) در این کتاب صلح الحسن که بیست سال پیش بنده آن را ترجمه کردم و چاپ شده، ثابت میکند که اصلاً جا برای شهادت نبود. هر کشته شدنی که شهادت نیست؛ کشته شدن با شرایطی شهادت است؛ آن شرایط در آنجا نبود. و اگر امام حسن (علیه السّلام) آن روز کشته میشدند، شهید نشده بودند؛ کشته شده بودند. امکان نداشت کسی آن روز بتواند در آن شرایط، حرکت مصلحتآمیزی را انجام بدهد که کشته بشود و انتحار نباشد و اسم آن شهادت باشد؛ لذا صلح کرد.