این جریان همینطور ادامه پیدا کرد و [در مقابل]، جریان مسلمانیِ اصیل، جریان اسلام ارزشی، جریان اسلام قرآنی که هیچ وقت با آن جریان حاکم امّا ضدّ ارزشها کنار نمیآمد هم ادامه پیدا کرد که مصداق بارز آن، ائمّهی هدیٰ (علیهم الصّلاة و السّلام) هستند و مسلمانان بسیاری که بودند و این جریان ارزشیِ نهضت اسلامی به برکت امام حسن مجتبیٰ (علیه الصّلاة و السّلام) اسلام را حفظ کرد. اگر این صلح را امام مجتبیٰ انجام نمیداد، آن اسلام ارزشیِ نهضتی باقی نمیماند و از بین میرفت؛ چون معاویه بالاخره غلبه پیدا میکرد و وضعیّت، وضعیّتی نبود که امکان داشته باشد که امام حسن مجتبیٰ (علیه السّلام) غلبه پیدا کند؛ همهی عوامل در جهت عکس غلبهی امام مجتبیٰ (علیه السّلام) بود. دستگاه تبلیغات در اختیار معاویه بود و چهرهی او در اسلام، چهرهای که نتوانند موجّه کنند و نشان بدهند نبود؛ تمام ارکان خاندان پیغمبر را از بین میبردند و کسی را باقی نمیگذاشتند که حافظ نظام ارزشی اصیل اسلام باشد و بکل همه چیز از بین میرفت؛ و ذکر اسلام برمیافتاد و نوبت به جریان عاشورا هم نمیرسید. یعنی اگر بنا بود امام مجتبیٰ (علیه السّلام)، جنگ با معاویه را ادامه بدهد و به شهادت خاندان پیغمبر منتهی بشود، امام حسین هم باید در همین ماجرا کشته میشد؛ اصحاب برجسته هم باید کشته میشدند؛ حجربنعدیها هم باید کشته میشدند؛ همه باید از بین میرفتند. کسی که بماند و بتواند از فرصتها استفاده بکند و اسلام را در شکل ارزشی خودش باز هم حفظ کند، دیگر باقی نمیماند. این حقّ عظیمی است که امام مجتبیٰ (علیه الصّلاة و السّلام) بر بقای اسلام دارد.