اشاره کردید به برکناری دستگاهتان از مسائل خطّی و جریانی البتّه من از شما11 جز این هم انتظار نداشتم؛ از اوّل هم شما را غیر از این، جور دیگر نمیشناختم؛ الحمدللّه همینجور هم هست این را بکشانید به داخل دانشگاه و نگذارید این قدر سر مسائل جریانی و خطّی، دانشجوهای مسلمان ما که همهی آنها روی همدیگر اقلّیّتند یعنی همهی بچّههای مسلمانِ باانگیزهی ما در دانشگاه، مجموعاً یک اقلّیّت کوچکی هستند [با هم دعوا کنند.] بنده میشناسم دانشگاه را، نه اینکه دیگران بیدینند؛ نه، اکثریّت مسلمانند، یک اقلّیّتی هم هستند که انگیزهدارند در بیدینی امّا آن نیروی پُرانگیزهای که ما اسمش را میگذاریم حزباللّهی حزباللّهی یعنی این دیگر؛ حزباللّهی فقط متدیّن را نمیگویند؛ حزباللّهی آن کسی است که انگیزه دارد برای حرکت در جهات دینی مجموعاً یک عدّهی معدودیاند؛ حتّی در دانشگاه تربیت مدرّس هم همینجور است؛ یعنی آنجا هم علیرغم سرمایهگذاریهایی که همهی شماها کردید و نظام از اوّل کرده، باز طبیعت قضیّه این است دیگر؛ با اینکه این همه هم گزینش میشود، آن انگیزهداری که برایش در کنار درس خواندن یک ارزش مقدّس دیگری وجود دارد، معدودند. حالا همینها به جان هم افتادهاند و دارند با هم مثل همیشه دعوا میکنند! شما نگذارید؛ دخالت کنید و اینها را با هم نزدیک کنید؛ با هم آشتی بدهید؛ از اینها بخواهید که همه با هم کار کنند، یکی را در کنار دیگری بیخودی تقویت نکنید، یکی را تضعیف نکنید؛ به اینها بفهمانید این مسئلهی مهم را.