آن مرد معترض که در راه حج، امام سجّاد (سلام اللّه علیه) را دید، گفت: تَرَکتَ الجِهادَ وَ صُعوبَتَهُ وَ اَقبَلتَ اِلَی الحَجِّ وَ لِینِه؛10 جهاد و سختیهایش را ول کردی، آمدی سراغ حج که کار آسانی است؟ وَ اللّهُ تَعالی یقول؛ این آیه را هم خواند برای حضرت: اِنَّ اللهَ اشتَریّْ مِنَ المُؤمِنینَ اَنفُسَهُم وَ اَموالَهُم بِاَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ یُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللهِ فَیَقتُلونَ وَ یُقتَلون؛11 حالا زیره به کرمان میبرد برای امام سجّاد! او آیهی قرآن میخواند برای امام سجّاد که چرا شما حج میآیید عوض جهاد! حالا جهاد زیر پرچم چه کسی؟ عبدالملک مروان! خب، امام سجّاد برود زیر پرچم عبدالملک و جهاد کند؟ آن جهاد است؟ حضرت به عبّاد بصری فرمود دنبالهی این آیه را بلدی؟ گفت بله؛ فرمودند بخوان؛ خواند: اَّلتّاّْئِبونَ العّْبِدونَ الحامِدونَ السّاّْئِحونَ الرُّکِعونَ السُّجِدونَ الأمِرونَ بِالمَعروفِ وَ النّاهونَ عَنِ المُنکَرِ وَ الحّْفِظونَ لِحُدودِ الله؛12 فرمود آری، هر وقتی که عابدون، سائحون، راکعون، ساجدون، قائمون، صائمون، آمرون به معروف، ناهون عن المنکر و حافظون لحدود اللّه آمدند سرِ کار، من میروم زیر پرچم آنها، آن وقت جهاد خواهم کرد؛ حالا روز جهاد نیست. اَلحّْفِظونَ لِحُدودِ الله؛ حفظ حدود. حدود را بشناسید، طبق آن عمل کنید. هر چه حدّ الهی است، همان درست است؛ سلایق شخصی باید دخالت نکند.