نگذارید نام پاسداری مخدوش بشود با عمل یک فرد. این [مطلبی] که برادر عزیزمان آقای مختار کلانتری23 گفتند24 ناظر به این است. من مکرّر به ایشان این تذکّرات را دادهام که مواظب باشید یک پاسدار از روی بیتوجّهی، از روی احساسات، از روی عدم رعایت شئون پاسداری یک کاری نکند که این همه جوان خوب زیر سؤال بروند. خب الحمدللّه ایشان قبلاً هم دیروز یا پریروز به من خصوصی گفتند، امروز هم که حالا جلوی شماها مژدهاش را دادند که اقدام کردند؛ بله، اقدام کنید، مقابله کنید، با بدیها برخورد کنید. وقتی میآیند به من گزارش میدهند که در فلان شهر ما دیدیم یک پاسدار کمیته اینجور عمل کرد، خدا میداند به قلب من فشار میآید؛ نه برای خاطر اینکه یک حرکت بدی انجام گرفته این یک بخش از بدی است، تنها این نیست بلکه برای اینکه یک نهادی [زیر سؤال میرود]. این همه اخلاص در این نهاد خرج شده؛ کم است مگر؟ این همه تلاش شده، این همه مجاهدت شده، این همه خون عزیز بر خاک ریخته شده، اینها به خاطر یک نفر زیر سؤال میرود؛ حیف است. مثل آن آخوندهای درباریِ دورانِ گذشته که روحانیّتِ به این عظمت را زیر سؤال قرار میدادند؛ میرفتند یک کار زشتی میکردند: با ظلم میساختند؛ برای خاطر حطام25 دنیا، برای خاطر یک لقمه نان که مثل اینکه جلوی سگ میاندازند، آن جبّاران جلوی غلامهایشان میانداختند، جلوی اینها [هم] میانداختند، میرفتند مدح و تملّق آنها را میگفتند. به خاطر عمل یک آدم اینجوری، آن همه طلبهی شریف در حجرهها، در مدرسهها که با فقر، با گرسنگی، با آبرومندی زیر بار فلک نمیرفتند و درسشان را میخواندند، همه زیر سؤال میرفتند؛ خوب بود؟ امام که در بیاناتش این قدر روی شانهی آخوندِ درباری شلّاق کوبیده، به خاطر این است؛ [لذا] مواظبت کنید.