شما ببینید همین پادشاهانی که حتّی علمای بزرگ ما در کتابهایشان از اینها تعریف کردند البتّه به یک جهتی؛ عالِم بزرگی مثل کاشفالغطاء یا مثل علّامهی مجلسی بیخود تعریف نمیکنند؛ یک مصلحتی برایشان داشته که تعریف کردهاند چقدر بد بودند؛ فتحعلیشاه واقعاً چقدر بد است؛ اصلاً میشود اندازهای برای بدیِ فتحعلیشاه معیّن کرد؟ شاهعبّاس صفوی چقدر نحس است؛ اصلاً اندازهای برای بدیِ شاهعبّاسِ صفوی واقعاً میشود پیدا کرد؟ شاهاسماعیل و شاهطهماسب، البتّه حساب دیگری دارند. حالا شاهاسماعیل صفوی میگوییم تشیّع را آورد؛ شاهعبّاس صفوی چه کار کرده؟ روی پلّههای تشیّع بالا رفته، روی منبر تشیّع نشسته و آقایی کرده؛ او که کاری نکرده. بعد از شاهعبّاس، دیگران [هم همینطور]. از نجسترین انسانهای روزگار همین پادشاهانی هستند که گذشتند، همهشان همینجور هستند، هیچ فرقی با هم ندارند، واقعاً بنده که بین پادشاهان استثنا سراغ ندارم. من تاریخ را زیاد هم خواندهام، همین امیر اسماعیل سامانی، همین آلبویهی شیعه، سلجوقیان یک جور، غزنویان یک جور، دیگران یک جور، هر کدامشان یک جای کارشان را نگاه کنید، میبینید مظهر زشتترین خصوصیّات بشریاند! چقدر اینها از نِعَم الهی سوء استفاده کردند! این سلسله در دههی فجر منقطع شد و دههی فجر شد خاستگاه ارزشهای اسلامی. حالا شما ببینید برای این چقدر باید بزرگداشت گرفت؟ چه کار باید کرد؟ نکته اینجا است.