اوّلاً، جشن دههی فجر باید از صورت جشن دولتی خارج بشود. هر کار میتوانید بکنید؛ البتّه میگویید، راست هم میگویید، کارهایی هم کردهاید، امّا نشده؛ باید [این کار] بشود. شما خیلی تلاش کردهاید، بنده میدانم، امّا آنچه باید بشود، نشده. من یک بار در نماز جمعه گفتم6 مثل نیمهی شعبان [باید باشد]؛ حالا ببینید چه جور تبلیغاتی لازم است؛ چه جور فیلمی باید بسازید؛ چه جور سخنرانیای باید بشود؛ چه کار باید بکنید. اینها دیگر به عهدهی شما است؛ یعنی شورای هماهنگی تبلیغات روی این قضیّه کار کند. باید چه کار کنید که شب بیستم و بیستویکم و بیستودوّم بهمن آدم به خیابان که میرود، همه جا پرچم زده باشند؛ فقط سردرِ ادارات را پرچم و چراغ نزده باشند. این را باید کار کنید؛ اصل قضیّه این است، باید برود داخل مردم. هر نهادی که مردمی شد، ماندنی است؛ زیرا مردم ماندنیاند. ماندنیترین چیزهای این عالم مردمند؛ اگر یک چیزی وصل شد به سرچشمهی مردم، این دیگر تضمین شد، تمام شد؛ اگر قطع شد، پدرش درآمد. دین هم همینجور است؛ دین هم اگر چنانچه مردمی نبود و دولتی شد، اگر چنانچه از مردم بیرون آمد و کاری شد که مردم نگاه کردند، دیدند این دین که مال این آدمها است به درد نمیخورد کمااینکه در مورد دین زرتشت همینجور بوده، کمااینکه در صدر اسلام در زمان سلاطین جابر اموی تا حدود زیادی اینجور شده بود ضایع خواهد شد. بایستی این تشکیلات، مردمی بشود تا بشود مثل نیمهی شعبان؛ خودتان هم میدانید که نیمهی شعبان هیچ کس به کسی نمیگوید بیایید طاق نصرت ببندید؛ اگر هم یک روزی بگویند نبندید، مردم تشنهتر میشوند که ببندند. به هر قیمتی هست این طاق نصرت را میخواهند ببندند، آن پرچم و چراغ را میخواهند بزنند. باید همّت اصلیتان این باشد.