بیانات و مکتوبات 1369


لزومی ندارد من آنچه بر زنان در فرهنگهای شرقی و غربی و ایرانی و غیر ایرانی رفته را تکرار کنم و بر همه‌ی شما معلوم است؛ اسلام واقعاً حیات دوباره‌ای به زن بخشید. منتهای مراتب آن نکته‌ای که شما اخیراً به آن اشاره کردید، نکته‌ی مهمّی است که بنده همیشه روی آن تکیه دارم و آن اینکه با وجود همه‌ی اینها زن در جامعه‌ی ایرانی ما هنوز در آن حدّی و سطحی که اسلام خواسته، قرار ندارد؛ نه از لحاظ حقوق اجتماعی، نه از لحاظ تمکّن و قدرت تصرّف فردی، نه از لحاظ قوانینی که به اینها ارتباط پیدا میکند! یک اخلاق بدی بر بخشی از جامعه‌ی ما نسبت به زن حاکم است؛ البتّه مخصوص ایران هم نیست، آدم نگاه کند میبیند متأسّفانه در طول تاریخ یک ستم تاریخی‌ای همواره بر زن رفته که بیشتر هم ناشی از این است که قدر زن را ندانستند، جای او را ندانستند. حالا [این] هر جای دیگر بوده، به هر شکلی‌اش بوده و هست، به ما ربطی ندارد؛ در جامعه‌ی ما بایستی آن شکلی که اسلام خواسته باشد: زن شأن حقیقی خودش را پیدا کند و هیچ ستمی و ظلمی به خاطر زن بودن به او نبایستی بشود. این یک چیز بسیار بدی است؛ چه ستمهایی که اسم آن هم ستم است، چه ستمهایی که اسم آن ستم نیست امّا در حقیقت ستم است؛ مثل همین سوق دادن به تجمّل‌گرایی و مصرف‌گرایی و آرایشهای بیهوده و مخارجِ زیادیِ سنگین و تبدیل شدن به یک وسیله‌ی مصرف که این ستم بزرگی است بر زن و شاید بشود گفت که هیچ ظلمی از این بالاتر نیست؛ زیرا که او را از آرمانها و از اهداف تکاملی خودش بکلّی غافل میکند، منصرف میکند، سرگرم میکند به یک چیزهای خیلی کوچک و حقیر. این کاری بوده که در رژیم ظالم پادشاهی انجام شده و حالا باید جلوی آن گرفته میشد. اوایل انقلاب البتّه خیلی هم خوب بود لکن بعدها باز یک غفلتهایی شده که باید حسابی نسبت به آن برنامه‌ریزی کرد.

«5»