لکن قبلاً این را عرض بکنم که واقعاً امروز ما ملّت ایران شایستهترین ملّت هستیم برای ایجاد یک نیروی نظامی حقیقتاً کارآمد. کمتر ملّتی الان در منطقه و در سطح جهان شاید وجود داشته باشد که به این اندازهای که ما شایستهی این کار هستیم منظورم از «شایسته» صلاحیّتها نیست؛ یعنی سزاوار است که به این فکر باشیم لازم باشد و سزاوار باشد که به فکر تقویت نیروهای مسلّح خودش باشد. علّت هم این است که ما تنها ملّتی هستیم که به خودمان متّکی هستیم؛ ما به هیچ کس دیگر متّکی نیستیم؛ ما به نیروهای خودمان، به نیروی ذاتی خودمان، به قدرتها و تواناییهای خودمان، به لیاقتهای خودمان متّکی هستیم؛ باید هم متّکی باشیم. اگر به این متّکی نباشیم، موجودیّت این کشور و این ملّت بشدّت مورد تهدید و در خطر است. معنای این حرف این نیست که اگر ملّت ایران و مجموعهی نظام ایران از جایی کمک بخواهند، به آنها کمک داده نخواهد شد؛ چرا، شاید امروز آغوشهایی باز است، دستهایی دراز است که با کمترین اشارهای از جمهوری اسلامی ایران، دوستیهایی را نشان بدهند، کمکهایی را ارائه بدهند؛ منتها آن کمکها و آن دوستیها به قیمت گزافی تمام خواهد شد، به قیمت وابستگی، به قیمت از دست دادن ارزشهای اساسی یعنی استقلال، یعنی متّکی نبودن به هیچ قدرتی که انقلاب برای آنها به وجود آمد؛ واقعاً اینجور است؛ بخصوص در دنیای امروز که یک دوقطبیگری بسیار شدیدی در دنیا وجود دارد قطب قدرتها و قطب وابستگان به قدرتها فاصلهی اینها هم از لحاظ نیروی نظامی و سیاسی و اقتصادی یک فاصلهی ژرف و ناپیمودنی است.