و البتّه عرض کردم، آئیننامهی انضباطی سمبل انضباط است؛ اصل انضباط، فرماندهیِ خوب است؛ فرماندهیِ آگاه، سرپا، حسّاس، نسبت به جزئیّات امور دنبالگیر؛ البتّه در موارد خودش دارای انعطاف امّا بدون غفلت؛ غفلت غلط است، سهلانگاری غلط است؛ و کسانی هم که زیردست شما هستند همینجور باشند. ما میخواهیم اینجوری نیروهای مسلّح اداره بشود؛ چه ارتش و چه سپاه و چه نیروهای انتظامی، فرقی نمیکند، اینجور باید اداره بشود. نیروی مسلّح اسلامی اینجوری است؛ اگر دیدید کسی حاضر نیست اینجوری کار بکند، بار سنگینی را از دوش او و از دوش خودتان بردارید، رها کنید برود؛ نگذارید که نیروهای مسلّح به خاطر بودن کسی که ناهماهنگ و ناجور است، لطمه و ضربه ببیند. کسانی هم که بر اثر درجات و رستههای خاصّی که داشتهاند، عادت کردهاند به بینظمی و شلوغی حالا هم بعضی از بینظمیها، بعضی جاها به گوش میخورد اینها را هم نگذارید [کارشان را ادامه دهند]؛ یعنی با انگشت نیرومند و آهنین همین آئیننامههای نظامی، گوش اینها را بپیچانید؛ نه با انگشت خودتان که شخصی باشد؛ نه، با انگشت قانون و با انگشت آنچه مقرّر و موظّف است. امیدواریم که خداوند انشاءاللّه به شما، به ما و به همه توفیق بدهد تا بتوانیم این کار بزرگ را انجام بدهیم. امروز تکلیف ادارهی نیروهای مسلّح واقعاً تکلیف بزرگی است؛ تکلیف سنگینی است و بر دوش همهی شما آقایان است. امیدوارم که انشاءاللّه موفّق و مؤیّد باشید.8