بیانات سال 1369


دو سه نکته‌ی مهم هست که در جهت همین عرایضم عرض میکنم؛ اوّلاً خانواده‌ی شهید نباید کارمند بشود. ببینید، این یک مسئله است. شما میفرمایید که ما این قدر حقوق میدادیم، تورّم زیاده شده، و حالا به جایی‌شان نمیرسد، باید مثلاً حقوقها بیشتر [بشود] مضمون فرمایشات ایشان [این است] گویی که ما از یک عدّه حقوق‌بگیر رسمی حرف میزنیم! این به نظر نمیرسد روش خیلی موفّقی باشد. خب، این حقوق‌بگیری چقدر مثبت است؟ چه کاری خوب است بشود برای این خانواده؟ نمیشود فکر کرد و بررسی کرد؟ نمیدانم، حالا شاید این هم جزو کارهای همین سازمان آقایان باشد. نمیدانم جزو وظایف آنها است یا دیگری است؛ یک بررسی‌ای بکنید، ببینیم میشود جایگزینی پیدا کرد برای حقوق دادن به خانواده؟ البتّه حقوق دادن آسان‌ترین کارها است برای او از یک نظر، برای ما هم از یک نظر؛ [امّا] معلوم نیست بهترین کارها باشد؛ آسان‌ترین گاهی بهترین است، گاهی هم نه؛ شاید بشود کارهای بهتری کرد. شاید [اگر] یکی را مثلاً به قدر حقوق ده ماهش را به او بدهیم، یک دفعه سرمایه‌ای درست کند و راه بیفتد. شاید [اگر] یکی را یک سرمایه‌گذاری‌ای [برایش کنیم، راه بیفتد]؛ به ذهنم هست یک وقتهایی سابقها صحبت بود که یک سرمایه‌گذاری‌ای برای خانواده‌های شاهد میشد؛ خیلی خب، یک سرمایه‌گذاری بشود تا خودشان اداره‌ی امور خودشان را به عهده بگیرند؛ دیگر بنیاد شهید نخواهد تا آخر دائم حقوق بدهد. خب، این حقوق بعد از چند سالی یک چیز ثابتی میشود، یک ذرّه از گوشه‌اش نمیشود زد، تورّم بالا میرود. این چه جوری است؟ من نمیدانم اصل این قضیّه چقدر بررسی شده است تا اینکه ببینیم حالا به چند نفر میدهید.

«8»