بیانات و مکتوبات 1369


البتّه بعضی از آن حرفهایی که ماها عادت کردیم بخوانیم، یا زیادی است یا خالی از اولویّت است؛ جایش را باید چیزهای اولیٰ یا چیزهای لازم پُر کند. معنای مثالهایی که حالا ما زدیم معنای حرفی و مشتق و ضد و فلان این نیست که حتماً همه‌ی مباحث این فصول، واجب و لازم است؛ نه، ممکن است اینها هم جزو همان چیزهایی باشد که بعضی‌اش زیادی باشد. علی‌ایّ‌حال، منظور [اینکه] درسهای رسمی حوزه را باید حتماً خواند و یاد گرفت. این اجتهاد است؛ اجتهاد یک مِتُد است، یک شکل است، یک طریقه است، رفتاری است در فهمیدن، کیفیّتی است در مشی به سمت حقیقت؛ آن کیفیّت را باید بلد بود. راه را اگر کسی بلد نباشد، خب معلوم است که به حقیقت نمیرسد. آن راه آموخته نمیشود، بلدشده نمیشود مگر با خواندن همین درسها؛ اینها را باید خواند تا آن راه را یاد گرفت. آن مِتُد را باید فراگرفت و بدون آن مِتُد نمیشود. بنابراین با درس خواندن باید در صحنه‌ی رزم سیاسی و اجتماعی و نظامی شرکت کرد؛ با درس خواندن باید در صحنه‌ی تبلیغ و آگاهی‌بخشی به مردم وارد شد.

«13»