نکتهی دوّم این است که هر کار مثبتی، جنبهی اثباتی آن مورد نظر است؛ جنبهی نفیای آن، یعنی نفی افراد دیگر و چیزهای دیگر اصلاً باید در آن نیاید. مثل همین کار؛ این هیچ نبایستی مسئلهی وحدت اسلامی را که این همه ما روی آن سرمایهگذاری کردیم و واقعاً هم امر بسیار مهمّی است و در درجهی اوّل اهمّیّت قرار دارد، نقض بکند؛ به این معنا توجّه بکنید. در سمینار، در مباحث سمینار، در شعارهای سمینار، در قطعنامهی سمینار، در سخنرانیهایی که انجام خواهد گرفت، مرتّب بر روی وحدت اسلامی باید تکیه بشود. شاید بتوان یکی از اهداف سمینار را که میشود در جمع اعلام کرد، این قرار داد که ما بگوییم که ما میخواهیم در این تجمّع، شیعه را که یکی از اطراف قضیّهی وحدت هست، آمادهتر کنیم برای وحدت؛ اصلاً اینجوری باید بیان بشود. ما شیعه در خانوادهی اسلامی یک عضو حجیم هستیم و تأثیر ما تأثیر زیادی است در ایجاد وحدت؛ میتوانیم تأثیر زیادی در همه جای دنیا بگذاریم. خیلی خب، حالا این مجموعه دُور هم جمع شدهاند که تصمیم خودشان را دربارهی مسائلی از جمله وحدت اسلامی بگیرند. مرتّب باید در سخنرانیهای این سمینار، خطرات تفرقه و اطماع استکباری دشمن از تفرقه و از تقویت گرایشهای طایفی تذکّر داده بشود. مرتّب میخواهند گرایشهای منفی را [رواج بدهند]؛ چون گرایشهای مثبت داریم، گرایشهای منفی [هم] داریم؛ گرایش مثبت این است که من خودم را وابسته به این مجموعه میدانم؛ این مثبت است. گرایش منفی یا نافی این است که وابستگی خودم را به معنای لگد زدن به دیگران [بدانم]؛ مثل ناسیونالیسم مثبت و ناسیونالیسم منفی یا نافی. ما ناسیونالیسم را به معنای مثبت قبول داریم؛ هر کسی باید به میهن خودش چسبیده باشد، علاقه داشته باشد. مگر میشود کسی از میهن خودش دور باشد؟ ناسیونالیسم به این معنا چیز خوبی است؛ امّا به این معنا که حالا که من مال اینجا هستم، پس بایستی علیه همهی ملّتهای دیگر توطئه کنم، بدخواه آنها باشم، کید و مکر علیه آنها داشته باشم، این بد است؛ یعنی اثبات وابستگی من به اینجا، نفی کند جزئیّت من از خانوادهی عمومی و جهانی را. ناسیونالیستها معمولاً اینجوری هستند؛ وقتی که گرایش ناسیونالیستی یک جا خیلی قوی میشود [اینجوری میشود]. علیایّحال، توجّه بکنید که این [کار]، آن را نقض نکند و در برنامهها مورد توجّه باشد. «......»9