ما وظیفه داریم در کنار آن شعار و عمل وحدت که یک برنامهی قطعی است، یک عمل قطعی است شیعه را به عنوان یک مجموعهی متّصل و ملحق به جمهوری اسلامی، در همه جای عالم جمع کنیم. وقتی ما داریم شعار وحدت اسلامی میدهیم، چگونه شعار وحدت شیعی ندهیم و در داخل شیعه به فکر ایجاد یک وحدتی نباشیم. البتّه شیعه در نگاه وسیعتر شامل میشود شیعهی اثنیٰعشری را، شیعهی زیدی را، شیعهی اسماعیلی را، که اینها مشترکات زیادی دارند و در دنیا متفرّقند؛ هستند و تأثیرات سیاسی دارند. البتّه در بین اینها آدمهای ناباب و بد هست کما اینکه داخل جمهوری اسلامی آدمهایی هستند شیعهی دوازده امامی خاصّ خالص، منتها آدمهای بدیاند؛ با انقلاب بدند، با نظام بدند، با سیاست بدند، با دشمن اسلام خوبند؛ خب او هر جا باشد، هر جور باشد، از ما نیست، آن بحث دیگری است لکن شیعه بِماهِیَشیعه باید در دنیا مرکزیّت خودش را پیدا کند. الان در هند میلیونها شیعه وجود دارد، در پاکستان میلیونها شیعه وجود دارد، در کشورهای عربی میلیونها شیعه وجود دارد و غالباً اینها اقلّیّتهایی هستند که به آنها دارد فشار میآید؛ چه آنجاهایی که مسلمین در فشارند، چه آنجاهایی که حتّی مسلمین در فشار نیستند، اینها در فشارند؛ یک جایی لازم است که از آنها حمایت بکند و آن اینجا است. ما اگر بخواهیم این مرکزیّت را تثبیت و تحکیم بکنیم، باید با شیعهی دنیا تعارف4 داشته باشیم؛ بشناسیم، بیایند، بروند، بدانند و با یک جایی ارتباط داشته باشند و ما حقّاً از اوایل انقلاب از این غفلت داشتیم؛ این کاری که دارد انجام میگیرد، یک کاری است که خیلی دیر دارد انجام میگیرد.