و باز در بُعد دیگر، در جهادش برای بر پا داشتن و به پا شدن خیمهی حق و عدالت؛ یعنی آن روزی که نبیّ اکرم (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) بار رسالت را بر دوش گرفت، از اوّلین ساعات، یک مبارز و مجاهد مؤمن و فداکار که هنوز در دوران نوجوانی بود، در کنار خود پیدا کرد و او علی بود و تا آخرین ساعات عمر بابرکت پیغمبر، مجاهدت در راه بر پا داشتن نظام اسلامی و بعد حفظ کردن آن، لحظهای امیرالمؤمنین را فارغ نگذاشت؛ چقدر مبارزه کرد، چقدر خطرها را به جان خرید. محو بود در راه مبارزه برای اقامهی حق و عدل؛ آن وقتی که هیچ کس در میدان نمیمانْد، او میمانْد؛ آن وقتی که هیچ کس به میدان قدم نمیگذاشت، او میگذاشت؛ آن وقتی که سختیها مثل کوههای گران بر دوش مبارزین و مجاهدین فیسبیلاللّه سنگینی میکرد، قامت استوار او بود که به دیگران دلگرمی میبخشید. برای او معنای زندگی همین بود که از امکانات خداداده، از قوّت جسمانی و قوّت روحی و ارادی و از آنچه در اختیار او است، در راه اِعلاء کلمهی حق استفاده کند و حق را زنده کند؛ و حق زنده شد با قدرت ارادهی علی، با بازوی علی، با جهاد امیرالمؤمنین.