سوّم آنکه: این انقلاب زمانی بر پا شد و به پیروزی رسید که ثروتهای عظیم مادّی، تکنولوژیکی، علمی، مالی و سیاسی جهان در دست دو ابرقدرت و برخی کشورهای نزدیک به آنها یا کشورهای وابسته به آنها تمرکز یافته بود؛ چنان که هیچ کشور یا ملّتی نمیتوانست تصوّر کند که بدون تکیه بر این دو ابرقدرت بتواند تداوم داشته باشد. هیچ کس شک و تردیدی در قدرت این ابرقدرتها نداشت امّا پیروزی انقلاب اسلامی و ثبات و استقرار آن و تداوم نظام جمهوری اسلامی و پیروزیهای پیدرپی آن علیرغم خواست این دو ابرقدرت و مزدوران آنها، و علیرغم آنکه آنها از هر فرصتی برای ضربه زدن به این نظام و انقلاب استفاده کردند این حقیقت را ثابت کرد که قدرتهای بزرگ و مزدوران آنها شکستپذیر، بلکه قدرتهایی پوشالیاند. بدین سان روحیهی شهامت و جرئت و احساس قدرت در ملّتهای ستمدیده دمیده شد، تا جایی که این قدرتهای بزرگ احساس ضعف کردند؛ کمااینکه برخی کشورها و ملّتها کوشیدند خود را از چنگ سلطهی یکی از دو ابرقدرت رهایی بخشند و برخی ملّتها و کشورهای دیگر نیز در صدد برآمدند تا در برابر مواضع زورگویانهی دولت شرور دیگری یعنی آمریکا به مقاومت بپردازند. ما این واقعیّت را در بسیاری از نقاط جهان بروشنی مشاهده میکنیم و رخدادهای خلیج فارس در رأس آن است چنان که بر همگان آشکار شد که شکستناپذیری قدرت آمریکا و نیروهای متّحد آن، افسانهای پوچ بیش نیست.