خیلیها بودند که در رکاب پیغمبر شمشیرها زدند؛ امیرالمؤمنین دربارهی یک کسی11 که کشته شده بود، وقتی شمشیر او را دید، فرمود این شمشیر چه روزهایی که غبار کدورت را در جنگها از چهرهی پیغمبر سترد؛12 همان شمشیر، شمشیری بود که کشیده شده بود بر روی علیّبنابیطالب! سوابق را باید نگه داشت؛ میزان الهی اینجوری نیست؛ ما حبط هم داریم: اُولئکَ حَبِطَت اَعمالُهُم؛13 «حَبِطَت» یعنی چه؟ حبط یعنی اعمالشان باد هوا شد، از بین رفت. خیال نکنید که اگر یک روزی ما یک کار خوبی انجام دادیم، حالا آن کار خوب را انداختیم داخل انبان و نگه داشتیم و کار بدی هم اگر انجام دادیم، بالاخره آن باقی است؛ نخیر، کار بد در میزان الهی، در عالم موازین اعمال در پیشگاه خدا اینجوری است که کار خوب را از بین میبرد. گاهی کار بد و حرکت بد جوری است که اصل ایمان را هم از انسان میگیرد: ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذینَ اَساّْءُوا السّوّْایًّ اَن کَذَّبوا بِئئایّْتِ الله؛14 گاهی کار بد انسان را به تکذیب آیات الهی میکشاند!