نکتهی دوّم که از لحاظ اهمّیّت کمتر از نقطهی اوّل نیست، این است که همه وظیفه دارند مسئولان کشور را، آن کسانی که خودشان را وقف کردند برای کار این کشور و ملّت، آمدند وسط گود، از راحتیشان، از بسیاری از التذاذات شخصیشان صرف نظر کردند برای تکلیفشان؛ بخصوص مسئولین اجرائی کشور و شخص رئیسجمهور5 محترممان، حمایت کنند و پشتیبانی کنند؛ بیقیدوشرط. معنای حمایت این نیست که هیچ کس کمترین اعتراضی به اینها نداشته باشد یا احیاناً یک وقتی اعتراضی را هم بر زبان نیاورد؛ نه، دوست انسان، رفیق انسان، عزیز انسان، انسان از او با همهی وجود حمایت هم میکند، گاهی جان خودش را سپر بلای او قرار میدهد امّا یک وقتی هم به او تذکّری میدهد، نکتهای را میگوید؛ تذکّر دادن و گفتن، به معنای عدم حمایت نیست. حمایت یک مفهوم روشنی دارد؛ همه میفهمند مقصود چیست: نباید دولت را و مسئولین دیگر را تنها گذاشت. امروز انگیزههایی وجود دارد برای دشمنان دشمنان اساسی انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی که طبق آن انگیزهها، باید بین مسئولان کشور و مردم فاصله ایجاد کنند و آن محبّتی را که همیشه بین مسئولین و مردم بوده، بتدریج به سردی بدل کنند؛ نباید گذاشت چنین چیزی اتّفاق بیفتد. امروز حمله کردن به مسئولین، متّهم کردن مسئولین، قضاوت خلاف واقع کردن نسبت به مسئولین، مردم را نسبت به مسئولین دلچرکین کردن، خیانت و قطعاً خلاف وظیفه است. دولت و رئیسجمهور، بیش از دیگر مسئولین احتیاج دارند به این حمایت و کمک و وصل قلبی و عاطفی با مردم؛ مسئولین قضائی کشور هم همینطور هستند؛ مجلس شورای اسلامی هم که مرکز قانونگذاری است و منتخب مردم است و محلّ امید مردم است، همینطور؛ نباید مردم از مجلس ناامید بشوند، نباید مردم از قوّهی قضائیّه ناامید بشوند. انتقاد و اعتراض به حدّی نباید برسد که چهرهی اینها در چشم مردم، چهرهی مخدوشی بشود. این هم نکتهی دوّم که خلاصه میشود در پشتیبانی عمومی و حفظ عُلقه و وصل و ربط بین مردم و مسئولین که تاکنون بحمداللّه بوده، بعد از این هم باید باشد. و این تکلیف است، وظیفه است و خلاف آن، خلاف وظیفه است.