نکتهی دوّم؛ شما سلاحی هستید در دست اسلام؛ اسلام الان از شما منتفع است؛ یعنی شما سربازهای همین جناح عظیم اسلامی هستید؛ باید در همهی شعاع گسترش این خبر و این موج صدا، شما جاذبه داشته باشید؛ بالخصوص در داخل مرزهای خودمان. اصل، این باید باشد یعنی این را یک اصل بدانید: کوشش کنید در ایجاد جاذبه. اصل این است که هر وقت خبر هست، هر وقت تفسیر سیاسی هست، هر وقت سخن هفته هست، تحلیل هست همین برنامههایی که اسم آوردند مستمع شما هر جا هست، بشتابد به سمت رادیو و تلویزیون تا سخن شما را بشنود. این هم یک بُعد دوّم است از کار چند بُعدی که اوّل عرض کردم دارید. یک بُعد آن، کار سیاسی است؛ بُعد دوّم، کارِ هنری [است]. شما هنرمندید؛ یعنی کار شما دقیقاً یک کار هنری است. بایستی این متن جوری تنظیم بشود و جوری ارائه بشود و خوانده بشود که جاذبه داشته باشد. از چیزهایی که جاذبه را از بین میبرد، غلطخوانی است. غلطخوانی دو جور است: یکی غلطخوانیِ متن صحیح است، و یکی تنظیم متنِ غلط است؛ یعنی صحیحخوانی متن غلط. غلطخوانی متن صحیح این است که یک کلمهای را شما بد بخوانید؛ مثلاً حالا آن برادرانی که خواننده هستند، عبارات عربی را مثلاً فرض بفرمایید غلط بخوانید که البتّه بحمداللّه حالاها بهتر شده؛ اوایل که خیلی بد بود؛ حالاها خیلی خوب شده، نسبتاً کمغلط است؛ نمیشود گفت بکلّی بیغلط، امّا خیلی بحمداللّه کمغلط است؛ بخصوص آن وقتی که برادرها کار میکنند، که بنده گاهی مطّلع میشوم که روی یک متنی خیلی کار میشود پس غلطخوانی یکی از چیزهای ضدّ جاذبه است؛ غلط تنظیم کردن [هم] همینطور. شما باید راقیترین8 سطح ادای فارسی را در متنهایتان تأمین کنید؛ فرق هم نمیکند؛ چه متن، متن خبر باشد، چه متن، متن تفسیر باشد چون تفسیر هم به قدر خبر اهمّیّت دارد آن چیزی که خوانده میشود، باید یکی از قویترین و صحیحترین متون فارسی باشد. متأسّفانه الان اینجور نیست؛ من بارها هم این را گفتهام، در عین حال [باز هم] هست!