آن وقت تکبّر و این حالت اگر در کسی وجود داشت، دچار خودشگفتی میشود. وقتی کار خودش را، معلومات خودش را، خصوصیّات فردی خودش را مورد توجّه قرار میدهد، حسّ اعجاب به او دست میدهد؛ به نظرش بزرگ و زیبا و مطلوب میآید. این، آن حالت تکبّر و خود را بزرگ دیدن است. شاید بشود گفت بزرگترین مانع و بدترین درد و بیماری در راه تکامل بشری همین است: خود را بزرگ دیدن، خود را پاک و بیغش دیدن، خود را قدرتمند و توانا دیدن و خود را برتر از دیگران دیدن. یکی از خصوصیّات تکبّر این است که انسان خودش را از دیگران بزرگتر ببیند؛ معنای تکبّر این نیست؛ این یکی از خصوصیّات تکبّر است و چیز خیلی خطرناک و عجیبی است. در آیات قرآن انسان وقتی ملاحظه میکند، میبیند روی این صفت که با اسمهای گوناگونی هم از آن یاد شده گاهی گفتهاند «استعلاء»، گاهی گفتهاند «علوّ»، گاهی گفتهاند «استکبار»، گاهی گفتهاند «تکبّر» خیلی تکیه شده و انسان مؤمن که در راه خدا حرکت میکند، از این خصوصیّت خیلی برحذر داشته شده. فرق نمیکند؛ تکبّر برای کسی که خود را مقتدر ببیند. نوعی از تکبّر این است که انسان خود را دارای قدرت احساس کند، خود را دارای غنا و بینیازی احساس کند یا خود را دارای علم و دانش احساس کند؛ [یعنی] هر چیزی که به او عرضه میشود، چون به علم خود و به دانش خود خیلی معتقد است، همه چیز را با دانش خود تطبیق بکند؛ هر چه در دایرهی علم او گنجید، درست است، هر چیزی در دایرهی علم او نگنجد، آن را رد خواهد کرد. این هم یک شعبهی از تکبّر و یکی از انواع خطرناک تکبّر است.