و امیرالمؤمنین (صلوات اللّه و سلامه علیه) در کتاب شریف نهجالبلاغه، بر روی این صفت تکبّر و در مقام علاج آن و زدودن آن مطالب عجیبی بیان فرمودهاند و کلمات دُررباری از آن بزرگوار نقل شده17 و زندگی آن حضرت هم مظهر همین عبودیّت برای خدا و در راه خدا بود. شاید بشود نقطهی مقابل آن کبر را، آن علوّ و استعلاء در وجود انسان را، عبودیّت دانست؛ حالت بندگی در مقابل خدا، حالت خضوع در مقابل پروردگار و حالت عبودیّت محض که پذیرفتن احکام الهی و تسلیم در مقابل خدا را به همراه دارد. این، خصوصیّت اولیای الهی است و وجود مقدّس امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) از همه کس بیشتر به این خصوصیّت آراسته بود و وجود آن بزرگوار از اوّل زندگی و از اوّل مبارزات آن بزرگوار در راه اسلام تا زمانی که پیغمبر خدا در جامعه حضور داشتند، و همچنین بعد از رحلت پیغمبر تا وقتی که حکومت و خلافت در اختیار آن بزرگوار قرار گرفت و همچنین در دوران خلافت و حکومت آن بزرگوار، در عین مبارزهی با طاغوتها و متکبّرین و مستکبرین صحنهی سیاست، با آن روحیهی استکباری نیز که در درون انسانها هست، آن بزرگوار مبارزه میکرد. عمل شخصی او اینجور بود؛ در وجود خود آن بزرگوار خضوع و تواضع برای پروردگار و خشوع در مقابل پروردگار یک چیز عجیب و استثنائی بود و در دیگران هم این حالت را ایجاد میکرد.