تمام داستان سلیمان از اوّل تا آخر آن مقداری که در این سوره خدای متعال ذکر میکند، تقریباً در پیرامون این است که این انسان مقتدرِ عظیمالشّأن که نه فقط کلیدهای قدرت مادّی و معمولی و عادّی در اختیار او [است]، بلکه کلیدهای قدرت معنوی و همچنین کلیدهای قدرت غیر معتاد،6 غیر معمولی، در اختیار این انسان وجود داشته؛ یک قدرت بینظیر که هیچ کسی قبل از سلیمان و بعد از سلیمان به یک چنین حکومتی و قدرتی نرسیده در اوج این قدرت، در مقابل پروردگار عالم خاضع و خاشع است؛ نِعمَ العَبدُ اِنَّه، اَوّاب.7 در آیات متعدّدی از قرآن چه در سورهی نمل، چه در سورهی سبأ، چه در سورهی ص، چه در سورهی بقره، پروردگار عالم از سلیمان اسم آورده و او را به عنوان «اَوّاب» و به عنوان بندهای که برای خدا تواضع میکند و به خدا برمیگردد و همهی امور خود را به خدا محوّل میکند توصیف میکند.