اینکه علمای اسلام و ملّت انقلابی ما و دلسوزان جامعه روی مسئلهی ولایت فقیه عادل، این قدر تکیه میکنند و امام بزرگوار ما (رضوان اللّه تعالی علیه) آن را آن قدر مهم میشمردند، به خاطر همین بود که اگر ما این مسئلهی معنوی را از جامعهی اسلامیمان سلب بکنیم همچنان که آن کسانی که دلسپردهی به روشهای غربی بودند و ارزشهای غربی برای آنها اصل بود، در سالهای اوّل میخواستند به همان شیوههای غربی در باب حکومت در جامعهی اسلامی عمل بکنند و اگر ما این اشتباه را میکردیم و بکنیم که در مسئلهی حکومت و مدیریّت جامعه، ملاک و معیار اسلامی را فراموش بکنیم و برویم در همان فرمهای رایج دنیایی، معنای جامعهی اسلامی ما از بین خواهد رفت. این نقطه، تعیینکننده است. شاید این حدیث را بارها ماها گفتهایم و شنیدهایم و نقل کردهایم: لَاُعَذِّبَنَّ کُلَّ رَعِیّةٍ فِی الاِسلامِ اَطاعَت اِماماً جائِراً لَیسَ مِنَ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اِن کانَتِ الرَعِیّةُ فِی اَعمالِها بَرَّةً تَقیَّةً وَ لَاَعفُوَنَّ عَن کُلِّ رَعِیّةٍ فِی الاِسلامِ اَطاعَت اِماماً هادِیاً مِنَ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اِن کانَتِ الرَّعِیّةُ فی اَعمالِها ظالِمَةً مُسیئَة؛5 حاصل اینکه اگر دستگاه مدیریّت جامعه صالح و سالم باشد، خطاهای متن جامعه قابل اغماض است و در مسیر جامعه مشکلی به وجود نخواهد آورد؛ امّا اگر مدیریّت جامعه و رأس جامعه از صلاح و سلامت و عدل و تقوا و ورع و استقامت دور باشد، ولو در میان مردم صلاح هم وجود داشته باشد، آن صلاحِ بدنهی مردم نمیتواند این جامعه را به سرمنزل مطلوب هدایت کند؛ یعنی تأثیر رأس قلّه و رأس هرم و مجموعهی مدیریّت و دستگاه ادارهکننده در یک جامعه این قدر فوقالعاده است. این است که ما روی مسئلهی غدیر این قدر تکیه میکنیم.