بیانات و مکتوبات 1369


اگر چنانچه شما توانستید او را متدیّن، مؤمن، دلسوز، مخلص بار بیاورید که حالا عرض خواهم کرد که ما از دانشجو چه توقّعی باید داشته باشیم و بار بیاوریم او [مفید] خواهد شد. اگر خدای ناکرده شما از عهده‌ی او برنیامدید حالا یا از لحاظ فکری، یا از لحاظ عملی، یا از لحاظ عاطفی و جوری شد که بین او و شما به هم خورد، بعید است که او بین شما و روحانیّت تفکیک قائل بشود. [اگر] من و شما سوار ماشین در یک جادّه‌ای میرویم، یک افسر ژاندارمری برسد آنجا و چهار تا بد و بیراه بگوید، شما هر افسر ژاندارمی را که فردا در خیابان ببینید، به طور ناخودآگاه و بدون اینکه خودتان بخواهید این حکم ظالمانه را بکنید، درباره‌ی او در ته قلبتان یک حکم ظالمانه‌ای دارید. [از او] بدتان می‌آید، قهری است؛ ظالمانه است امّا وجود دارد. اگر چنانچه یک ملبّس فعّال که [جوان] با او مواجه است، با او روبه‌رو است و به عنوان مظهر روحانیّت و نماینده‌ی روحانیّت اینجا آمده و خدای ناکرده یک اشکالی در کارش وجود داشته باشد، بعید است که آن جوان آن قضاوت ظالمانه را نکند و بقیّه‌ی روحانیّت را با [مثل] من که در دانشگاه هستم، مقایسه نکند؛ یعنی تأثیر کار این قدر زیاد است این غیر از آن ملبّسی است که در خیابان دارد راه میرود؛ [که جوان] میگوید یک غلطی هم کرد، همه که مثل او نیستند این تأثیر را هم [روحانی] باید بداند. این سه شرط را من حالا عرض کردم؛ این سه شرط را باید کسی که وارد دانشگاه میشود بداند که سوّمی عبارت شد از آگاهی و اطّلاع نسبت به تأثیر عمیقِ نقش مثبت یا منفی او در دانشگاه.

«10»