یک مشکل، مشکل دچار شدن به ابتذال و بیتفاوتی و نفوذپذیری در مقابل فرهنگهای مضرّ بیگانه است؛ دانشجو در معرض این قرار میگیرد و این مشکل دانشگاهها است. بنده مکرّر در این اجتماعات دانشجویی و دانشگاهی گفتهام که چرا وقتی کسی وارد حوزه میشود، قاعدتاً متدیّن خارج میشود امّا وقتی داخل دانشگاه میشود، قاعدتاً متدیّن خارج نمیشود! چرا باید اینجوری باشد؟ واقعاً هم توقّع درستی است و باید در نهایت، این[طور] باشد امّا واقعیّت قضیّه غیر از این است. واقعیّت قضیّه این است که دانشگاه یک محیطی است که به خاطر کثرت جوان در سنین خاص و وجود زن و مرد، در معرض انواع و اقسام انگیزهها و گرایشهای اخلاقی و فرهنگیِ ناسالم قرار گرفته. [جوان دانشجو] غیر از آن جوان در بازار است که نه از مجلّهی خارجی، نه از کتاب خارجی، نه از معارف بیرون این مرز اصلاً مطّلع نیست؛ او از جایی اصلاً خبر ندارد، و غیر از این جوان است که قاعدتاً اطّلاع پیدا میکند، دانشجو است، آگاه است، هوشیار است، معارف دنیا برایش مطرح میشود. پس این در معرض نفوذ آسیبهای فرهنگی و بیمبالاتی در مقابل دین، و بیتفاوتی در مقابل ارزشهای دینی و ارزشهای انقلابی است. این یکی از مشکلات محیط دانشجویی و دانشجو است.