البتّه به مساجد خیلی باید اهتمام بشود. بنده به این سنّت پیشنمازی خیلی معتقدم؛ حالا شاید بعضیها هم واقعاً قبول نداشته باشند. خود بنده چون مدّتها پیشنماز بودم و پیشنمازی کردهام، میدانم پیشنمازی چقدر کار خوبی است، چقدر کار مؤثّری است، چقدر کار پُرفعّالیّت و پُرتلاشی است. غالباً کسانی که پیشنمازی نکردهاند، نمیدانند پیشنمازی یعنی چه؛ بعضیها هم که رفتند در مسجد نمازی خواندند و فوری دویدند بیرون به دنبال کار دیگر، نه آنها طعم پیشنمازی را میفهمند، نه دیگران طعم آنها را میفهمند؛ نه، پیشنمازی یعنی آدم مسجد را واقعاً محلّ کار خودش بداند؛ قبل از وقت برود آنجا، حتّی قبل از دیگران برود آنجا، اوضاع مسجد را ببیند، اگر اشکالاتی در وضع ظاهری مسجد هست برطرف کند، سجّادهاش را پهن کند، بنشیند آنجا، منتظر مردم بماند که مردم بیایند، با یکیک آنها که میآیند تا آنجایی که میتواند تماس بگیرد، به آنها محبّت بکند، از آنها احوالپرسی کند، مشکلی دارند در آن حدّی که برایش میسور است برطرف کند نه اینکه بشود پادوی کارهای خدماتی مردم که در بعضی از مساجد چنین چیزهایی وجود دارد که قطعاً غلط است؛ نه بنشیند آنجا تا مردم به او مراجعه بکنند، درد دل بکنند، خودش را عرضه کند بر مردم، در معرض مراجعات مردم قرار بدهد، نماز را که تمام کرد برای مردم مسئلهای بگوید، برای مردم دینی بگوید، تفسیری بگوید، حرفی بزند و پا شود برود بیرون. یعنی اینجور [باشد]، ساعتی از وقت خودش را در اینجا صرف بکند؛ اینجور پیشنمازی به نظر بنده خیلی فرد مفید، مؤثّر، بابرکت و جلبکنندهی عواطف [است]. در سایهی این پیشنمازی است که وقتی این پیشنماز به آن کسانی که دیگر با مسجد او سر و کار دارند و رفت و آمد دارند، حتّی کسانی که وقت هم نمیکنند بروند مسجد امّا دورادور میدانند این آقا چه آقای خوبی است، از دیگران شنیدهاند، وقتی در حوزهی اینها اشاره کند که فلان کار باید انجام بگیرد، نه بودجه میخواهد، نه قدرت قانونی میخواهد، نه بخشنامه میخواهد؛ آن کار طبق نظر او و گفتهی او انجام خواهد گرفت.