بیانات و مکتوبات 1369


ببینید؛ فرض کنید فرزند شما افتاده به دام یک عدّه طرّار11 فکری، از لحاظ فکر سیاسی یا فکر اعتقادی؛ اوّل‌بار برخورد کرده با یک عدّه‌ای و اینها او را به چیزهایی متوجّه کردند که البتّه شیطانی و غلط امّا پُرجاذبه است و شما اصلاً نمیگذاشتید که جوان شما به شعاع این چیزها نزدیک بشود؛ این برایش شبهه به وجود آورده، آمده سراغ شما که پدر روحانی هستید، عالِمید، مورد اعتقاد این پسر هستید، میگوید پدر، فلان قضیّه چه جوری است؟ اینجا شما چه احساسی دارید؟ اینجا احساس میکنید که اگر من در پاسخ به این بچّه یک ذرّه اشتباه کنم، بچّه‌ام را از دست داده‌ام؛ این اوّلِ لغزشگاه است؛ اینجا دیگر کوتاهی نمیکنید، اینجا با عصبانیّت اقدام نمیکنید، زمام اراده‌ی فکر را به سخن سبُک یا سست یا حتّی تعبیر سست نمیدهید. اگر دیدید از عهده برنمی‌آیید که شما جواب این جوان را بدهید، میگویید اشکال ندارد میرویم پیش فلانی؛ یک آقای مسلّط‌تری را پیدا میکنید تا او بتواند پاسخ آن طرّاریِ دشمن را بدهد.

«8»