ابتدائاً عرض کنم روحانیای که در دانشگاه حضور پیدا میکند به عنوان حضور فعّال، حضور غیر منفعل یعنی برای یک کاری میرود دانشگاه، میخواهد تأثیر بگذارد چند خصوصیّت را باید داشته باشد؛ البتّه غیر از آن شرایط عامّه؛ بالاخره کسی که میرود دانشگاه، باید عالِم باشد، باید برخوردار از تقوا و احتیاط در عمل و مانند اینها باشد؛ غیر از این چیزهایی که واضح است، دو سه شرط دیگر هم حتماً لازم است تا مفید باشد: یکی این است که محیط دانشگاه و مسائل دانشجو را بشناسد؛ اگر این نباشد، مفید نخواهد بود، یا خیلی کمفایده خواهد بود. اگر فرض کنیم روحانیای میخواهد برود دانشگاه و توجّه به تفاوت محیط ذهنی و روحی و عملی و فکری دانشگاه مثلاً با بازار ندارد، و همانجور که در بازار آدم میرود مثلاً در یک مسجدی، با همان روحیه، با همان خصوصیّات، با همان مطالب میخواهد برود دانشگاه، این به گمان قوی در برخورد اشتباه خواهد کرد. باید دانشگاه را کماهو6 بشناسد و مسائل دانشجویان را بداند که من حالا به بعضی از آن مسائل اشاره خواهم کرد [اینکه] مشکل دانشجو چیست و مسئلهاش چیست. این [شرط] اوّل: شناخت محیط و مخاطب.