بیانات و مکتوبات 1369


مطلب دوّم این است که برادرانی [هستند] که استعدادهای خیلی خوبی دارند و شعر از اینها میجوشد. همین یکی دو ماه اخیر اثر چند نفر از این آقایان را دیدم که حالا اثبات شیء، نفی ماعدا نمیکند بین آنها یکی آقای میرشکّاک3 بود که من از سابق هم میدانستم، یکی همین آقای احمد عزیزی است که چند کتاب اینها را من این اواخر خواندم. واقعاً خیلی اذعان قلبی پیدا کردم به اینکه اینها واقعاً شاعر و دارای یک قریحه‌ی فیّاض و جوشانی هستند. البتّه کتابهای آقایان دیگر را شاید ندیدم و نخواندم این آقایانی که این خصوصیّات را دارند، به نظر من اکتفا نکنند به اینکه شاعر خوبی در این حدّی که الان هستند [بمانند]، بلکه همّتشان را بگذارند بر اینکه بشوند در حدّ حافظ و سعدی و مولوی و فردوسی و مانند اینها، که من عقیده‌ام این است که میشود؛ بشرطها؛ یک شروطی دارد که آن شروط باید عمل بشود. حالا اگر فرض کنید کسی بگوید که آقا ما کجا، حافظ کجا؟ ما که حافظ نمیشویم؛ خیلی خب، حالا اگر از حافظ و سعدی و مولوی و فردوسی و مانند اینها بگذریم، سلمان ساوجی و صائب و اگرچه بنده صائب را کمتر از آن اوّلی‌ها نمیدانم در این حدها که [میشود]. یعنی به نظر من مایه‌های استعدادیِ این برادرهای جوان در این حد هست که یک شاعر ماندگار تاریخ بشوند. و البتّه این شرایطی دارد: بایستی به اصول شعر پابند بود. من شعر نو و کهنه را کاری ندارم؛ شعر نو هم اگر شعر، شعر باشد چون اِشکال خیلی از کسانی که شعر نو میگویند، این است که اصلاً شعرشان شعر نیست؛ چون شعر کلاسیک نمیتوانند بگویند، میپردازند به یک چیزی که وزن و قافیه نخواهد، خودشان را راحت میکنند  واقعاً اگر شعر باشد، گاهی از شعرهای کلاسیک خیلی هم بهتر است. همین شعرای معروف سبک نوی نیمایی که الان معروفند یعنی در این بیست سی سال اخیر معروف بودند چهار پنج نفرشان حقیقتاً شعرای بزرگی هستند که شعرشان هم همه‌ی خصوصیّات یک شعر خوب را دارد. [بنابراین] فرق نمیکند، لکن قواعد شعر باید محفوظ باشد؛ قواعد شعر اگر محفوظ نماند، فایده ندارد و اصلاً شعر خوب نیست.

«7»