قبل از انقلاب قضیّه اینجوری نبود؛ قبل از انقلاب هر کس یک پولی داشت خب، رفقا همه میدانند دیگر یک گوشهای، یک خلأیی را پُر میکردند و کاری به خیر و شرّ جامعه نداشتند؛ مقصود این بود که مثلاً این فقیر سیر بشود؛ فرضاً بچّههای این مدرسه یا این دارالایتام لباس تنشان کنند؛ بیش از این مقصودی نبود. الان قضیّهی ما فقط این نیست؛ قضیّهی ما راه بردن یک نظام اسلامی است که ۱۴۰۰ سال اسلام به مردم وعده داده؛ حالا ما میخواهیم آن وعدهها را عمل بکنیم. بعضی خیال میکنند وعدهی ما، وعدههایی است که دولت به مردم میدهد؛ نه، دولت وعده بدهد [یا] ندهد، ما وعده دادیم، ما ۱۴۰۰ سال سَلَف9 فروختیم. اهل دین، سلف فروختند به متدیّنین؛ جامعهی اسلامی و آن بهشت برین کجا است؟ باید درست کنیم این را. دولت یک بخش است؛ یعنی دولت متصدّی و متکفّل است؛ شما هم یک بخش عمدهای را با امکاناتی که بنیاد دارد، در دست دارید. اصلاً باید هدف این باشد. خب پس این نکته را توجّه بفرمایید که کار اقتصادی با همان قوّت اقتصادی انجام بگیرد؛ هیچ بحثی در این نیست: زیرکانه، پُرتلاش، عاقلانه، به یک معنای خوبش تاجرانه یعنی حساب سود و زیان را کردن عمل بکنند؛ در اینها هیچ کوتاه نباید [بیایند] و کم نباید بگذارید؛ امّا از آن طرف قضیّه، جنبهی ارزشی مسئله را صددرصد مورد نظر داشته باشید؛ یعنی ارزش در بنیاد مستضعفان، فقط این نیست که پول زیادی به دست بیاورد و یک جوری هم خرج بشود؛ نه، صحیح باید به دست بیاید؛ همانطور که خود شماها معتقدید، همانطور که خود شماها در زندگی خصوصی خودتان قاعدتاً عاملید؛ هیچ گونه آلودگی باید در مجموعهی بنیاد وجود نداشته باشد. حالا یک وقتی هم کسی خطائی کرد، تا بنیاد اطّلاع پیدا کرد، برخورد بکند، وَالّا نمیشود بگوییم که همه فرشته هستند. تا اطّلاع پیدا شد که فلان نقطه حالت گندیدگی [دارد]، برخورد وجود داشته باشد؛ چون معمولاً این کارهای فساد یک بوی گندی هم دارد؛ بالاخره یک شامّهی تیز میتواند فساد را بفهمد؛ یعنی شماها خوب میتوانید؛ بمجرّد اینکه احساس شد، فوراً برخورد کنید.