کارگران ما دو کار انجام دادند که این در تاریخ ما ماندنی است: یکی اینکه همان مقداری که ممکن بود، نگذاشتند گردش چرخ کارگاه بخوابد. حالا آنجایی که مسئولان مربوطه نتوانستند امکانات و موادّ اوّلیّه فراهم کنند، آنجا که خب، بحثی نیست، امّا تا آنجایی که موادّ اوّلیّه بود و ماشین بود و ابزار بود، کارگر [هم] بود؛ کارگر نگذاشت کار لنگ بشود. ما در طول این یازده سال، یک روز مسئلهی کارگری به معنایی که دشمن میخواست، نداشتیم. یعنی کارگران کشور ما به خاطر ایمانشان یک مسئلهی اسلامی و ایمانی است، هیچ چیز دیگر نیست به خاطر عشقشان به اسلام و انقلاب، به خاطر ارادت صادقانهشان به امام عظیمالشّأن که واقعاً مردم، کارگران و دیگر قشرها از اعماق جان به آن مرد ملکوتی و الهی عشق میورزیدند و نمیخواستند خاطر او آزرده بشود و به اسلام ایمان واقعی داشتند موجب شد که این حرکت را انجام بدهند؛ و کار دوّم، حضور در صحنهی جنگ. سختترین دفاع را کارگران کردند؛ چه کارگران شهری، چه کارگران روستایی. در این جبههها این بسیج عظیم مردم، اغلب همین طبقات پایین جامعه و محرومین جامعه بودند و از جمله طبقات کارگر، که یک اکثریّت عظیمی را اینها تشکیل دادند؛ یعنی غیر از نبرد اقتصادی، به نبرد نظامی هم پرداختند. خیلی ارزش دارد، این را حفظ کنید.