بیانات و مکتوبات 1369


در همین مقطع که همه‌ی محاسبات محاسبات مادّی البتّه نشان میداد که آینده‌ی بشریّت آن است، ناگهان یک حادثه‌ای اتّفاق افتاد. این حادثه در اوّل، توجّه دنیا را خیلی هم به خودش جلب نکرد امّا برخلاف انتظار تفسیرکنندگان و بینندگان روزبه‌روز حجم و معنا و محیط تسلّط و تصرّف آن وسیع‌تر شد و ناگهان به یک انفجار در یک نقطه‌ی عالم منتهی شد؛ آن وقت [بود که] صاحبان قدرت جهانی احساس کردند که تا حالا در ارزیابی این پدیده اشتباه میکردند و به فکر علاج افتادند؛ دیگر هم نتوانستند. آن حادثه چیست؟ حادثه‌ی نهضت روحانیّت و نهضت دین در ایران در سال ۱۳۴۱. آن روزی که این حادثه اتّفاق افتاد، در دنیا کسی برای آن اهمّیّتی قائل نشد. حتّی آن وقتی که پانزده خرداد شد و آن کشتار و آن مسائل [اتّفاق افتاد]، انعکاسی در دنیا آن‌قدر پیدا نکرد. نه کسی را خیلی امیدوار کرد، نه کسی را خیلی ترساند. یک شعله‌ای بود، بعد هم دیدند مثل اینکه فروکش کرد، مثل شعله‌ی تراشه و پوشال و تَرکه و کارتن و مقوا و مانند اینها که ناگهان میگیرد، بعد از چند لحظه هم [فرو]می‌نشیند؛ همه خیال میکنند تمام شد؛ غافل از اینکه نه، آن هیزمها، آن کُنده‌های بسیار قطور و آتش‌دار زیر این شعله‌ها بود، آنها گرفته و کسی هم درست ملتفت نیست؛ دارد لحظه‌به‌لحظه هم آتشِ ماندگار و دیرپا تولید میکند. این آتشها تولید شد و شد تا رسید به بیست‌ودوّم بهمن و تشکیل جمهوری اسلامی و ناگهان ایجاد یک کشوری5 بر اساس دین و بر اساس معنویّت. دیگر وقت گذشته بود؛ یعنی به مجرّدی که این به وجود آمد، کار از کار برای دشمنان دین و معنویّت گذشت؛ هر چه ضربت زدند و مظلومش کردند، نفوذ معنوی آن و توجّه دلهای مسلمین در دنیا به آن بیشتر شد. آتشهایی اینجا و آنجا گرفت؛ شاید بعضی هم خودشان درست ندانند از کجا سرچشمه گرفتند.

«7»