در کنار این جریان فکری، سیاستها مستقلّاً یک حرکتی را شروع کردند باز به سمت ضدّیّت با دین و معنویّت. بعضی از آن سیاستها به این فلسفهها هم علیالظّاهر کاری نداشتند؛ البتّه کسانی هستند نمیخواهم حالا این فکر را مطرح کنم امّا حالا بدانید، شاید هم میدانید که معتقدند اصلاً تفکّرات مادّی، ولو چپترینش، مخلوق و محصول فکر سیاستمدارها است نه فلاسفه. میگویند اصلاً همهی این بساطها و جنجالها یک کار سیاسی بود، آن هم به معنای حقیقی؛ یک کار اقتصادی در جهت پیشرفت ثروتها و سرمایهها و بساط سرمایهداری در دنیا که روزبهروز اوج میگرفت؛ حالا به آن حرف کاری نداریم. علیایحال سیاستها هم افتادند در جهت ضدّیّت با معنویّت و روزبهروز این بیشتر شد.