من عرض میکنم وقتی انقلاب ملّت ایران انقلاب اسلامی عزیز پیروز شد، خیلیها در دنیا تلاش کردند آن را جدّی نگیرند و باور نکنند. یک دستگاه سیاسی، یک حکومت آن وقتی حقیقی است و جدّی است که بر دوش مردم خود و به نیروی ملّت خود متّکی باشد و این نیرو بتواند در لحظهی نیاز، کارایی خودش را نشان بدهد. وقتی نیروهای متجاوز، مرزهای ما را شکستند و وارد شدند و ما هزاران کیلومتر مربّع از میهن عزیزمان را زیر پای بیگانگان دیدیم، دشمنان ما شاد شدند. این نظریّه که انقلاب و تشکیلات مردمیِ عظیمی که در برابر نظم سلطهی جهانی ایستاده، جدّی نیست و عمیق نیست، در ذهن دشمنان این انقلاب نیرو گرفت، آنها را امیدوار کرد و این امید را ما در حرفهایشان، قیافه گرفتنهایشان، اظهاراتشان، مکاتباتشان، رفت و آمدهایشان میدیدیم؛ امّا وقتی فتحالمبین اتّفاق افتاد و در چند روز یک پیروزی بزرگ در آن صحنهی به آن عظمت به دست نیروهای همین ملّت، به دست نیروهای مسلّح همین کشور، به دست وفاداران صمیمی انقلاب یعنی شماها پدید آمد، ارکان تفکّر استکباری دنیا متزلزل شد؛ و وقتی در فاصلهی تقریباً چهل روز، عملیّات بیتالمقدّس با آن وسعت، با آن عظمت، با آن ضربهی قاطع بر دشمن آغاز شد و بالاخره خرّمشهر به میهن اسلامی برگشت و هزاران [نفر] از متجاوزین به اسارت گرفتار شدند و جبههی دشمن متزلزل و در هم کوبیده شد، در حقیقت این پندار باطلی که دشمنان اسلام و انقلاب و ایران سعی میکردند آن را گسترش بدهند، بکلّی منهدم شد و از بین رفت. پس این برای انقلاب یک مقطع بود.