موضعگیریهای دشمنان، بدرستی همان حقیقتی را برای مردم آگاه و جامعهی روحانیّت متعهّد و انقلابی آشکار میسازد که امام حکیم و روشنبین ما بارها آن را بیان کردهاند؛ یعنی اوّلاً اینکه قدرشناسی از روحانیّون بزرگوار و تبعیّت از آنان، وظیفهای دینی و ملّی و انقلابی است که هیچ گونه غفلت از آن جایز نیست؛ ثانیاً اینکه تحجّر و واپسگرایی در میان روحانیّون و یا خدای نخواسته توجّه به منافع شخصی و دنیاطلبی و روی آوردن به زیورهای مادّی و سوء استفاده از مکانت اجتماعی، خطرش برای روحانیّت کمتر از حملات دشمن نیست؛ بلکه بمراتب از آن بیشتر است؛ و ثالثاً وضعیّت دوران انقلاب و توجّه روزافزون به اسلام در خارج از مرزهای کشور اسلامی ایجاب میکند که علمای دین با بینشی کاملاً نو و با استفاده از ذخیرهی بیپایان معارف دین و با اسلوب فقاهت سنّتی و اجتهاد زنده و پویا، راه جامعهی اسلامی را هموار نمایند و حوزههای علمیّه با تحوّلی اساسی، خود را با نیازهای امروز جهان تطبیق دهند و نوآوری را جهت و سَمت برنامههای خود قرار دهند و البتّه با اِعمال دقّت لازم و برجسته کردن اصول و مبانی فقاهت، راه را بر التقاط و کجرَوی ببندند؛ رابعاً انزوا و دوری از فعّالیّت سیاسی را که خواستِ دشمنان و خلاف وظیفهی اسلامی است به هیچ وجه در زندگی خود و حوزههای علمیّه راه ندهند و همواره، مخصوصاً در مواقع خطر، پیشاپیش صفوف مردم، به تلاشی مخلصانه و خستگیناپذیر مشغول باشند و علم را با عمل، و تفقّه را با جهاد، و معرفت را با تبلیغِ قولی و عملی همراه سازند و هر سه سنگرِ «مدرسه، مسجد، و جبهه» را پُر کنند.