با رحلت امام خمینی (ره)، طیف وسیع دشمنان اسلام که در صفوف مقدّم معارضه با جمهوری اسلامی بودند، این امید را پنهان نکردند که جمهوری اسلامی در غیاب پدیدآورنده و پرورانندهی خود، نیروی دفاع و رشد را از دست بدهد و چون کودک بیصاحبی، احساس ضعف و درماندگی کند؛ یا بکلّی از پای درآید و یا بناچار به زیر دامان این و آن پناه گیرد! در محاسبات تنگنظرانهی دشمنان که همه بیاستثنا اسیر محاسبات صد درصد مادّی و از فهم روابط معنوی و برکات ایمان و تقوا بینصیبند، نمیگنجید که معجزهی الهی در طلیعهی قرن پانزدهم هجری یعنی حکومت صلاح و دین و حیات دوبارهی ارزشهای اسلامی آن قلّهی مرتفعی باشد که دست آلودهی بندگان هوا و هوس به آن نرسد و دیپلماسی زر و زور از به دام افکندن آن عاجز بماند. امّا ارادهی الهی این بود، و همان شد که ارادهی الهی بود.