امروز بحمداللّه در رأس دستگاههای اجرائی کشور، یک کسی است که امام در تمام طول دوران انقلاب و قبل از انقلاب و بیشتر از همه بعد از انقلاب تا لحظهی وفاتشان، نهایت اعتماد و اطمینان را به او داشتند؛7 [دربارهی] رئیسجمهور ما، کسی که این قدر مورد اعتماد امام است، این قدر به امام نزدیک بود، حرفهای امام را او بیشتر از آنها شنیده، درددلهای امام را او بیشتر از دیگران شنیده و خبر دارد، یک عدّهای همینطور حرف میزنند، و یک چیزی میگویند؛ نمیدانند اصلاً حرف دل امام چه بود؛ مؤذّن بانگ بیهنگام برداشت نمیداند که چند از شب گذشته است8 یک چنین آدمی حالا در رأس امور ما است. بنده هم به امور واقفم؛ من میبینم در مملکت چه کار دارد میشود. بنده آدم بیخبری نیستم؛ همهی این اوضاع اجرائی کشور را بنده هشت سال از نزدیک تجربه کردم، لمس کردم؛ قبل از آن هم از اوّل انقلاب در شورای انقلاب9 و مانند اینها همینجور [اطّلاع داشتم]. مگر ممکن است امروز کسی حتّی به خاطرش بگذرد چه برسد به عمل که [ایشان] از آن جهتگیری و چهارچوب ترسیمشدهی انقلاب تخطّی کند که یک عدّه دایههای مهربانتر از مادر، مکرّر اینجا و آنجا مینشینند، ذهن مردم را خراب میکنند.