در مقابل، عکسالعمل امام و ضربهی متقابل امام، آن قدر قوی بود که بکلّی ورق را دگرگون کرد. حکم اعدام سلمان رشدی که با اقبال و تصدیق و شوق وافر ملّتهای اسلامی در همه جا مواجه شد، کار را دگرگون کرد؛ حالا روحیهی آنها تضعیف شده، حالا طرفداران آنها باید دیگر از خودشان در طول این مدّت دفاع کنند؛ لذا از آن روز تا حالا، سردمداران غرب و سردمداران استکبار، در مقابلههایی که با جمهوری اسلامی کردند، از اوّلین کلماتشان این است که بیایید این قضیّهی سلمان رشدی را یک جوری حلّش کنید. هر جا یکی از این مهرههای زنجیرهی استکبار جهانی، یک کسی را پیدا کرد که فهمید ممکن است حرف او را به گوش مسئولین جمهوری اسلامی برساند، اوّلین حرفی که زد یا جزو اوّلین حرفها این بود که یک کاری بکنید این قضیّه حل بشود. فشار آوردند، هو کردند، جنجال کردند، متّهم کردند، بالا رفتند، پایین آمدند، نوشتند، گفتند، محکوم کردند، نویسندگان و هنرمندان آلت دست را جمع کردند، طومار امضا کردند، شاید بتوانند در این حکم استوار الهی اندکی خدشه وارد کنند؛ نتوانستند و بعد از این هم نمیتوانند؛ چون حکم اعدام سلمان رشدی متّکی به آیات الهی است؛ مثل آیات الهی مستحکم و غیر قابل خدشه است.