آنچه در سیرهی امام بزرگوار ما برجسته است یکی دو مورد نیست و حقیقتاً این انسان والا و برجسته ابعادی از زندگی خود را در معرض آموزش و تعلیم امّت اسلامی قرار داد ولی دو سه نکتهی اساسی در زندگی آن بزرگوار باید هرگز از دید ما مؤمنین به رسالت امروزی اسلام پوشیده نماند: اوّلین مسئله این است که آن بزرگوار همهی کارهای خود را برای خدا انجام میداد و شاید فتح دلهای امّت اسلامی در سراسر عالم با اختلاف سلایق و مسلکها و تربیتها و مؤثّرات که بدون هیچ تفاوتی همهی آحاد اسلام و سراسر امّت اسلامی در مقابل عظمت او و راه او و پیام او طوع2 و تسلیم و همراهی نشان دادند ناشی بود از اخلاص آن بزرگوار. برای خدا حرف میزد، برای خدا اقدام میکرد، برای خدا قهر میکرد، برای خدا حمایت میکرد، برای خدا حاضر بود نپسندیدن آحاد مردم را تحمّل کند، تنها بماند و حرکت کند. اخلاص او آن نقطهی اساسی حیات او بود. راه آن بزرگوار هم فقط با اخلاص طیشدنی است و تودههای مردم این اخلاص را بحمداللّه دارند و نشان دادهاند. بزرگان و پیشروان و رهبران و علما و اندیشمندان و روشنفکران هم هر جا که این اخلاص را به کار بگیرند و با اخلاص عمل کنند و برای خدا حرف بزنند و کار کنند، توفیق حتمی است. توفیق به معنای تأثیر سخن در دلها است؛ یعنی سخنی که صادقانه باشد و برای خدا باشد، تأثیر خود را در دلهای مستعد به همراه دارد؛ خدا این تأثیر را به آن میدهد و آن بزرگوار اینجور بود. لذاست که دشمنان از اشارهی او و از یک کلمهی سخن او واهمه میکردند و دوستان دلگرم میشدند. در حوادث دشوار، سخن امام توانست دلهای افسرده را گرمی ببخشد و حرکت را تضمین کند؛ نه فقط در محدودهی ایران بلکه در سرتاسر آفاق اسلامی. این یک خصوصیّت که ما به هیچ وجه باید آن را دستِکم نگیریم؛ مخصوصاً ما مسئولین و کسانی که برای خودمان مسئولیّتی و وظیفهی خطیری قائل هستیم.