یک وقتی در جمع آقایان گفتهام،9 شاید هم خودتان دیده باشید؛ مرحوم آمیرزا حسین نوری (رضوان اللّه تعالی علیه)، محدّث عالیمقام کتابی دارند به نام لؤلؤ و مرجان؛ دنبالهی این اسمِ لؤلؤ و مرجان این است: در شرایط پلّهی اوّل و دوّم منبر روضهخوانان؛ یک کتاب ایشان نوشته که نگویند ما که ادّعای علم نداریم، ادّعای اجتهاد نداریم، ادّعای ارشاد مردم نداریم، و فقط روضهخوانیم؛ نخیر، پلّهی اوّل و دوّم منبر [هم شرایطی دارد]. سابق این منبرهای چندپلّه که بود، همه نمیرفتند آن بالای منبر بنشینند، وعّاظ درجهی اوّل چرا، لکن متوسّطین و پایینها، همین پلّهی اوّل مینشستند؛ این حرمت را نگه میداشتند. کار خوبی هم بود، حالاها هم خوب است همین مراعاتها بشود، هر کسی حدّ خودش را رعایت بکند. بعضیها پلّهی اوّل یا پلّهی دوّم منبر مینشستند، در همین زمانهای ما هم معمول بود؛ مثلاً یک نفر فقط مسئله میگفت، از روی کتاب میخواست مسئلهای بگوید؛ یا یک نفر روضه میخواست بخواند، نمیرفت آن بالا، پلّهی اوّل یا دوّم مینشست. خب، همین هم شرایطی دارد. پس ببینید احساس مسئولیّت [باید باشد].