بُعد دوّم، آسیبناپذیری انقلاب است؛ یعنی این حادثه که اتّفاق افتاد، به جای اینکه شعلهی انقلاب را خاموش کند یا کم کند، مثل روغنی شد که بر روی این شعله ریخته بشود؛ اوج گرفت و حماسهی مردم از همان ساعات اوّل [شروع شد]؛ بکلّی امر بعکس آن چیزی بود که دشمن میخواست. دشمن حادثهی [هفتم] تیر را انجام نداد تا مردم نسبت به حفظ انقلاب مصمّمتر و صفوفشان متّحدتر بشود؛ این حادثه را انجام داد که منفذی در این حصن4 به وجود بیاورد؛ [امّا] نه فقط منفذی [ایجاد] نشد، منافذ دیگر هم بسته شد. آسیبناپذیری انقلاب واقعاً چیز عظیمی بود. این دو مسئله و آن حضور مردم و آن گریهها و تشییع جنازه و مانند اینها، که بنده البتّه خودم ندیدم آنها را، شنیدم و در عکسها و فیلمها و تلویزیون و مانند اینها مشاهده کردیم که چه هنگامهای بوده و مردم چه کردند؛ این هم اینطرف [موضوع] است.