یک بُعد دیگری که باز در این حادثه هست که به نظر بنده مهم است، این است که شخصیّتهایی مثل شهید بهشتی البتّه آن روز فقط بنا نبود که شهید بهشتی به شهادت برسد، بنا بود همه کشته بشوند، یعنی آنها طرح را برای فقط شهید بهشتی که نریخته [بودند]؛ آقای هاشمی هم قرار بود کشته بشود، بنده هم قرار بود کشته بشوم، آقای باهنر هم قرار بود در همان قضیّه به شهادت برسد و این چهرههای معروف و بهاصطلاح همهکارهی انقلاب همه در معرض شهادت قرار داشتند و روگردانی نداشتند از این قضیّه. خب، بعد از شهادت شهید مطهّری معلوم شد که این پا در انقلاب هست،5 عافیت نیست و همه فهمیدند که خطر مرگ خیلی جدّی و روبهرو مسئولین را تهدید میکند؛ در عین حال اینها اینطور قرص و محکم ایستادند. و در انقلاب کسی مثل آقای بهشتی را و آن وزرا را که اینها خب مسئولین کشور بودند انسان وقتی که میدهد، احساس سرافرازی میکند؛ صدق و حقّانیّت انقلاب و طرفداران انقلاب را [نشان میدهد]. حالا از این قبیل ابعاد، دیگر نمیخواهیم تفصیل بدهیم. پس این حادثه باید زنده بماند؛ و شما آقایان هم همّت گماشتید به این قضیّه؛ شکر اللّه مساعیکم6 و انشاءاللّه که خداوند کمک کند به شما تا بتوانید این کار را هر چه بهتر انجام بدهید.