در دنیایی که در آن، سیاست و روابط بینالمللی و حتّی روابط دولتها و مردمشان بر مبنای دروغ، فریب و ریاکاری استوار است، در دنیایی که یک دولت خجالت نمیکشد که اعتراف کند به کشتار عظیم هزاران انسانی که با او هیچ دشمنی ندارند و نداشتند کما اینکه آمریکا اعتراف هم نه، افتخار کرد به حادثهی هیروشیما!3 همین دو سال قبل از این، آمریکا اعلام کرد که نخیر، ما از حادثهی هیروشیما احساس خجلت نمیکنیم! ببینید این انحطاط دنیا است خب در یک چنین دنیایی، یک کشوری، یک ملّتی، بعد از چند قرن قربانیِ سیاستهای مداخلهگر و سودجو شدن، حالا به خود آمده، احساس شخصیّت کرده، احساس قدرت کرده، حرفی داشته، ایمانی داشته، آن ایمان را در یک چهارچوب قابل ارائهای ارائه کرده در دنیا، انقلابی به وجود آورده، یک نظام وابستهی فاسد بدبختی را زده، رانده و بیرون کرده، یک نظامی خودش به وجود آورده، با معارضهطلبیهای دنیا و با شاخ و شانه کشیدنهای قدرتها هم دارد مقابله میکند. خب یک چنین نظامی حرف دارد.