یک چیزی که به نظر بنده خیلی مهم است یک بار دیگر هم چند سال قبل از این، در همان محلّ خودتان که آمده بودیم آنجا، من این را بحث کردم12 راجع به زبان فارسی است؛ من هر وقتی که میبینم یک غلطی گفته میشود، واقعاً مثل اینکه یک کسی یک سیلی به من میزند! خیلی انسان واقعاً جوش میخورد؛ بخصوص در بخشهای پُرشنونده مثل خبر؛ غلط عبارتی، غلط ناشی از بیتوجّهی، غلط ناشی از اینکه از کتاب درست منتقل نشده. حالا مثلاً فرض کنید در یک برنامهی خوبی که رادیو پیش از ساعت دو دارد [دربارهی] تاریخ و برنامهی پُرجاذبهای است، ناگهان یک غلط در این برنامه [باشد]. بنده یک روز بعدازظهر میخواستم بخوابم، این برنامه را گوش میکردم که بعد هم اخبار را گوش کنم و یک قدری بخوابم. آن آقا یک چیزی را غلط خواند غلط ادبی، غلط عبارتی بنده واقعاً چند ساعت آن روز خواب از سرم رفت. اینکه میگویم مثل اینکه یک سیلی میزنند، این مبالغه نیست، این کمش است؛ گاهی بعضی از غلطها مثل یک سیلی و یک مشت؛ بعضی از غلطها مثل یک سیلی و یک مشت و یک لگد [است]! اینجور [است]. حالا من اتّفاقاً یادم هم هست که آن آقا راجع به جاحظ میخواست صحبت کند؛ اسم جاحظ، عمرو بن بحر بن محبوب است؛ او خواند عُمربنبحرین محبوب! خب، جاحظِ به این معروفی را آدم عُمربنبحرین محبوب بشنود، واقعاً آدم خیلی جوش میخورد. آخر یکی میشنود رادیوی ما را؛ ای کاش آن وقتی که یک غلطی گفته میشود، کسی غیر از من شنونده نباشد! یک ادیبی، یک فاضلی، یک منتقد نظامی، یک دشمن شما [نشنود]؛ من خوفم از دشمنهای شما است که نگویند ببینید چه میکنند با زبان فارسی! این زبان فارسی واقعاً خیلی مهم است؛ مراقبت بشود، دقّت بشود، جایزه گذاشته بشود برای کسانی که خوبند.