بیانات و مکتوبات 1369


اینکه کسی بگوید که آقا، حالا صداوسیما مثلاً یک کانالی است، تا فقط یک فکر خاصّی را، یک ایده‌ی خاصّی را به مردم بدهند و این مثلاً منافی با اصول دموکراسی است یا نیست، این حرفها، به نظر ما حرفهای تمام‌شده و حل‌شده‌ای است. یک نظام، با یک انقلابی، با یک مکتب مترقّی و پیشرفته‌ای، با یک حالت بسیار ممتاز سیاسی‌ای در دنیا دارد اداره میشود و سخنی گفتنی دارد و این سخن را میخواهد به مخاطبان خودش چه در داخل و چه در خارج بگوید؛ باید از رسانه‌ها این سخن گفته بشود و نه چیز دیگر. این حرفی که از سابق هم بین بعضی از هنرمندها بود و بحث وقت‌پُرکنِ باب اوقات بیکاری بود: هنر موظّف، هنر غیر موظّف، هنر فرمایشی، و مانند اینها، یا [این حرف که] به هنرمند میشود گفت این کار را بکن یا نمیشود گفت، اینها به نظر بنده حرفهای خیلی کهنه‌ای است. یعنی اصلاً امروز در این میدان عظیمِ کاری که ما در پیش داریم، در یک دنیای سرشار از فساد، غرقه‌ی در فساد اینکه دیگر امروز منکِر ندارد؛ یعنی آدم لازم نیست آخوند باشد و مقدّس‌مآب باشد که بگوید این دنیا، دنیای فاسدی است دنیایی که در آن سیاست در خدمت دوشیدن و داغ کردن انسانها است، دنیایی که در آن پول برای یک قشر عظیمی که قدرتها هم دست آنها است، معبود و مطلوب نهایی است و هیچ کدام از ایدئال‌های بشری برای اینها مطرح نیست [این حرفها جایی ندارد]. خب نگاه کنید دیگر؛ این کمپانی‌دارها، این اداره‌کنندگان سیاست و اقتصاد دنیا چه کسانی هستند؟ یک ذرّه آرمانهای بشری برای اینها مطرح است؟

«7»