تا قبل از آن، غیر از حکومتهای استبدادیِ دوران قدیم که سلاطینی حکومت میکردند با استبداد رأی و بدون اینکه قانونی برایشان وجود داشته باشد [یعنی] قانون را هم خودشان وضع میکردند و ارادهی آنها، کارگزار و حاکم مطلق در بین مردم بود؛ که این یک روش مرتجعانه و باستانی است در حکومت اگرچه همین امروز هم کشورهایی هستند که با همین روش اداره میشوند و قبل از انقلاب، کشور خود ما با همین روش اداره میشد؛ مطلقِ استبداد و دیکتاتوری با شکلهای مختلف و با نامهای مختلف دنیا دو نوع حکومت را در طول سالهای متمادی تجربه کرده بود و پذیرفته بود؛ [یعنی] بعد از آنکه کشورهای مترقّی عالم توانسته بودند از زیر اینجور استبدادهایی خودشان را خلاص بکنند، دو جور حکومت را تجربه کرده بودند و میشناختند و پذیرفته بودند: یکی دموکراسیهای غربی که در کشورهای غربی و اقمار آنها رایج بود، یکی هم حکومتهای کمونیستی که خودشان اسم آن را میگذاشتند حکومتهای کارگری؛ اگرچه در رأس حکومتها اعیان و اشراف بودند، نه کارگرها؛ و در بالای رأس هرم آن قدرتها، کسانی که قدرترانی و حکمرانی میکردند، با همان سلاطین و رؤسای غیر سبْک خودشان تفاوتی نداشتند؛ امّا اسمشان حکومتهای کارگری بود و دیکتاتوری پرولتاریا؛16 همین حکومتهای مارکسیستی و سوسیالیستی.