امّا از همهی اینها مهمتر، استقلال فرهنگی بود. جمهوری اسلامی از اوّل نشان داد که زیر بار فرهنگ مبتذل و فاسد غربی نخواهد رفت. و این نکته را من عرض کنم که سلطهی واقعی قدرتها با سلطهی فرهنگی است. یعنی اگر یک ملّتی بتواند فرهنگ خود و باورهای خود و اعتقادات خود و رسوم و آداب و عادات و در مرحلهی بالاتر، زبان و خطّ خود را در یک ملّت دیگری نفوذ بدهد، بر آن ملّت مسلّط است؛ سلطهی او یک سلطهی حقیقی است؛ کاری که در یک دورهای در این دویست سال گذشته، فرانسویها با کشورهای دیگر کردند؛ در یک دوره انگلیسیها، و در این اواخر آمریکاییها کردند؛ زبان خودشان و خطّ خودشان و فرهنگ خودشان و روشهای زندگی را که آنها قبول کردند، به تمام کشورهایی که توانستند، صادر کردند. اگر یک کشوری از لحاظ اقتصادی هم مستقل باشد و وابستهی به قدرتها نباشد امّا قدرتهای بیگانه بتوانند فرهنگ خودشان را در این کشور نفوذ بدهند، بر این کشور مسلّطند.