دنیا این دو جور حکومت را میشناخت. با یکدیگر هم بد بودند؛ یکی اردوگاه غرب بود، یکی اردوگاه شرق؛ با هم بشدّت مقابله داشتند و همدیگر را نفی میکردند و با هم مبارزه میکردند امّا وقتی جمهوری اسلامی و این سبْک جدید حکومت پدید آمد، هر دو اردوگاه با حیرت و سپس با وحشت در مقابل نظام جمهوری اسلامی قرار گرفتند. چرا؟ علّت چه بود؟ علّت این بود که جمهوری اسلامی دارای خصوصیّاتی بود که هر دو سبْک حکومت را که در آن دو اردوگاه رایج بود، نفی میکرد؛ آنها را غلط و برای زندگی بشر مضر میدانست و اعلام میکرد. یا به زبان دیگر بگوییم؛ آن دو سبْک حکومت که در شرق و غرب رایج بودند، در یک چیزهایی شریک بودند؛ مشترکاتی داشتند؛ [مثلاً] فرهنگ عمومی در این کشورها یکسان بود و آن فرهنگ عبارت بود از کشاندن آحاد مردم به غفلت و رها کردن زمام شهوات و هواهای نفسانی. این چیزی بود که در هر دو سبْک حکومت وجود داشت و وجود دارد و این، فرهنگ مشترک شرق و غرب است. با این خصوصیّت مشترک، اسلام مخالف بود و اعلام مخالفت کرد و اعلام کرد که جمهوری اسلامی استقلال کاملِ ملّتِ تحت تابعیّت خود را تضمین میکند و تأمین میکند و این استقلال کامل، شامل استقلال سیاسی و اقتصادی و بالاتر از همه، استقلال فرهنگی است. یعنی جمهوری اسلامی اکتفا نکرد به اینکه یک حکومتی را مستقل از قدرتها به وجود بیاورد؛ که این قدم اوّل است.