ما باید کاری بکنیم که وقتی دانشجو وارد دانشگاه شد، اینجا به عنوان یک مرحلهای باشد که همچنان که بر علم خود میافزاید، بر تفکّر صحیح و بینش صحیح و خطّ درست و هدایت خودش هم بیفزاید. به نظر من در این کار، جهاد دانشگاهی میتواند به نحو وافری سهیم باشد. البتّه انجمنهای اسلامی اگر خوب عمل بکنند، دفاتر نمایندگی اگر پخته و کامل عمل بکنند، میتوانند سهم زیادی داشته باشند، امّا آن سهمی که جهاد دانشگاهی با توجّه به امکاناتی که دارد و برنامهریزیهای دقیق و ثباتی که دارد، میتواند به عهده بگیرد، هیچ یک از آنها به نظر من، آن سهم را نمیتوانند به عهده بگیرند و این کار را باید شما جزو برنامههایتان قرار بدهید؛ یعنی کار فرهنگی و هنریتان در این جهت باشد، کار تحقیقیتان هم حتّی در این جهت باشد که جوانهای دانشجو را در خطّ صحیح فکری و عملی هدایت بکند. بنابراین من الان هم معتقدم که جهاد دانشگاهی را باید تقویت کرد به این منظور؛ یعنی یک منظور کاملاً عقلائی و متینی است. یعنی اینجور نیست که ما در رودربایستی گیر کنیم، بگوییم حالا [چون] جهاد دانشگاهی است، چون یک عدّه جوان هستند، یک عده علاقهمند هستند، باید تقویت بشوند؛ نه، باید برای منظور صحیحی تقویت بشود؛ آن منظور صحیح همین است: نجات دانشجوها، هدایت این جریان جوانی که وارد دانشگاه میشوند و بعد از دانشگاه بیرون میآیند، و همه چیز ما به اینها نگاه میکند؛ اصلاً ما امید بستهایم به اینکه مملکت را اینها اداره کنند. هدایت اینها در جهت صحیحِ فکری و عملی کار بسیار مهمّی است و جهاد [دانشگاهی] میتواند سهم قابل توجّهی و عمدهای را از این کار بر عهده بگیرد.