بیانات سال 1369


شماها خبر ندارید چه گذشته در این ده‌ساله حالا یواش‌یواش ان‌شاءاللّه به شما گفته خواهد شد همین شهر تهران بارها مورد تهاجم موشکهای دوربرد قرار گرفت؛ یک بار دو ماه طول کشید؛ شب، روز، نصفه‌شب، صبح، شبانه‌روزی هشت، ده، پانزده موشک در این شهر تهران میخورد؛ مردم هم زندگی میکردند. یک روز زیر همین موشکها، مردم ما روز قدس را گرامی داشتند؛ یک اجتماع عظیمی در تهران و همه‌ی شهرهای کشور [تشکیل] شد که باید بگوییم مخصوص شماها فیلم‌های آن روزها را بگذارند تا شما ببینید که چه گذشته در این کشور. در طول چند سال چهار پنج سال شهرهایی مثل دزفول و شهرهای خوزستان و بسیاری از شهرها شاید پنجاه شصت شهر به طور دائم زیر موشک‌باران [بودند]؛ مگر شوخی بود تحمّل؟ در عین حال امام بزرگوار این ملّت که واقعاً او نسخه‌ی انبیا [بود]؛ آدم [اگر] بخواهد چهره‌ی پیغمبران، روش پیغمبران، اخلاق پیغمبران، نفوذ کلمه‌ی پیغمبران را یک قدری بفهمد که آنها چه جوری بودند نمیگویم نسخه‌ی کامل؛ خب، امام شاگرد آنها بود، خودش میگفت من خاک پای اولیا و انبیا هستم به زندگی امام باید نگاه میکرد، یک اشاره میکرد، این ملّت «مِن کُلِّ فَجٍّ عَمیق»9 میریختند بیرون، سپاه‌ها تشکیل میدادند، جمعیّت‌ها تشکیل میدادند؛ ارتشی یک جور، سپاهی یک جور، بسیجی یک جور، نیروهای انتظامی یک جور، کسانی که تفنگ به دست نگرفته بودند یک جور، میریختند بیرون و به جبهه‌ها [میرفتند]؛ خب، اینها نصرت الهی است: وَ لَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَن‌صُرُه؛ این وعده‌ی اوّل الهی را خدا تحقّق بخشید به خاطر نصرت.

«11»